ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دختر گلم آیدا

وقتي قرار شد من بيقرار تو باشم و تو تنها قرار زندگيم باشي... از هر چه قرار است غير تو باشد... خواهم

سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم ...
13 تير 1390

وقتي قرار شد من بيقرار تو باشم و تو تنها قرار زندگيم باشي... از هر چه قرار است غير تو باشد... خواهم

سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم ...
13 تير 1390

روزت مبارک عزیزم

           عزیزم باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک .                   از صميم قلب دوستت دارم . .               ...
13 تير 1390

دختر گلم سلام

دخمله مامان عزیز دلم سرما خورده بود چند روزی بود که نتونسته بودم سر کار برم عزیز دلم بد جوری سرما خورده بود مجبور شدیم 8 تا آمپول بهش بزنیم فدات بشم که اینهمه اذیت شدی ولی الان خدا را شکر به لطف خدا حالش بهتر شده و باز هم شیطنتاش شروع شده دختر گل انشااله هیچ وقت مریض نشی آخه من و بابایی از اینکه تو اینهمه بی حال میشی و درد میکشی درد میکشیم و دلمون میشکنه آخه تو بهترین شادی زندگیمون هستی تو گل همیشه بهار زندگی من و بابایی هستی من و بابایی یک هفته تمام شب و روز بالا سرت نشستیم تا خدایی نکرده تبت شدید نشه عزیز مامان تو رو سپردم به خدا که همیشه مواظبت باشه مامانی خیلی دوست دارم بهار زندگیم مواظب خودت باش ...
13 تير 1390

دختر گلم سلام

دخمله مامان عزیز دلم سرما خورده بود چند روزی بود که نتونسته بودم سر کار برم عزیز دلم بد جوری سرما خورده بود مجبور شدیم 8 تا آمپول بهش بزنیم فدات بشم که اینهمه اذیت شدی ولی الان خدا را شکر به لطف خدا حالش بهتر شده و باز هم شیطنتاش شروع شده دختر گل انشااله هیچ وقت مریض نشی آخه من و بابایی از اینکه تو اینهمه بی حال میشی و درد میکشی درد میکشیم و دلمون میشکنه آخه تو بهترین شادی زندگیمون هستی تو گل همیشه بهار زندگی من و بابایی هستی من و بابایی یک هفته تمام شب و روز بالا سرت نشستیم تا خدایی نکرده تبت شدید نشه عزیز مامان تو رو سپردم به خدا که همیشه مواظبت باشه مامانی خیلی دوست دارم بهار زندگیم مواظب خودت باش ...
13 تير 1390

شيشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسي نقش تو را خواهد شست

 فرشته مامان   وفايت با جفايت هر دو نيکوست چه فرق مي کند چون دارمت دوست بين از تو چه پنهون دلم هواتو کرده هواي صحبتهاي تو آشنا رو کرده مي خواهم هزارويک شب بشينم پاي حرفات نگاهمو بدوزم به اون غنچه لبهات بين از تو چه پنهون قشنگم نازنينم نمي خوام نمي تونم که دوري تو ببينم توي چشماي قشنگت يه آسمون ستارس تبسم رو اون لبات برام عمر دوبارس   ...
13 تير 1390

شيشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسي نقش تو را خواهد شست

فرشته مامان وفايت با جفايت هر دو نيکوست چه فرق مي کند چون دارمت دوست بين از تو چه پنهون دلم هواتو کرده هواي صحبتهاي تو آشنا رو کرده مي خواهم هزارويک شب بشينم پاي حرفات نگاهمو بدوزم به اون غنچه لبهات بين از تو چه پنهون قشنگم نازنينم نمي خوام نمي تونم که دوري تو ببينم توي چشماي قشنگت يه آسمون ستارس تبسم رو اون لبات برام عمر دوبارس ...
13 تير 1390